مسحیت یهودیزه
کتاب مقدس طنز برای جذب جوانان به مسیحیت!
مردی وارد شهر می شود ، غریب است اما دارای نیرویی فراطبیعی است و چونان شبح ... او آماده است تا دنیا به پیشواز او برود و از او حمایت کند .... سیاه چرده و دمدمی مزاج ، با این حال او کارهای خارق العاده ای انجام می دهد ....
شاید باورش سخت باشد اما اینها بخشهایی از یک کتاب مقدس با قالب طنز است که در انگلستان منتشر شده است . این کتاب مقدس در بخش عهد جدید به ابعاد مختلف زندگی حضرت مسیح می پردازد و چهره ی بزرگان مسیحیت را در قالبی طنز آمیز و کمدی به تصویر می کشد. این کتاب مقدس مانگا نامیده می شود و این نام بازگشت به یک طنز پرداز برجسته و نام آور ژاپنی به این نام دارد . شایان ذکر است که ریاست کلیسای انگلستان عالیجناب روان ویلیامز موافقت خود را با محتوای این کتاب مقدس اعلام نموده است و اظهار داشته : « این کتاب مقدس ، پیام خداوند را در قالبی جدید و با شیوه ای متفاوت ارائه می دهد »
دو زن مسلمان شده ی اسپانیایی از اسلام می گویند...
خبرگزاری لاوانگوئاردیای اسپانیا در تیترهای روز 20 فوریه به گزارشی از دو بانوی اسپانایی مسلمان شده پرداخت. بانو لائورا دیاز 32 ساله و بانو ماری بورس 27 ساله دو زن تازه مسلمان شده ی اسپانیایی از ایالت خود مختار کاتالونیا در مصاحبه با خبرنگاران اظهار داشتند: ما بر پایه ی اعتقادات خود به دین اسلام روی آوردیم و این مسئله در زندگی شخصی و حرفهای ما تاثیر گذار بوده است. لائورا دیاز با بیان اینکه اسلام هرگز برایش محدودیتی ایجاد نکرده می گوید : اسلام برای من زندگی جدیدی است و اطمینان دارم که زن در دین اسلام تابع نیست. جوامع مسیحی و یهودی در جهان وجود دارند که بسیار مرد سالار هستند ، اما در مورد اسلام چشمها بسته شده است. اسلام زور گویی در مورد مذهب را ممنوع اعلام کرده و من از استقلال کامل برخوردار هستم. ماری بورس نیز اظهار داشت : اسلام حقوق بسیاری برای زن در نظر گرفته و ضمن اینکه تفاوت بین زن و مرد قایل شده، اما هرگز زنان را از حقوقشان محروم نکرده است. ماری و لائورا میگویند که اخیرا زنان بسیاری وجود دارند که در ایالت کاتالونیا اسپانیا به اسلام رو آوردهاند و به این خاطر تصمیم دارند انجمن زنان مسلمان کاتالان را تشکیل دهند./ منبع: http://rahemasih.com
کلیسای ایرلند : انجیل نمی تواند پاسخگوی نیازهای روز باشد
کلیسای ایرلند اعلام کرد که درباره موضوعاتی از اعتقادات مسیحی دچار بحران شده ایم چرا که نمی توانیم تعالیم سنتی مسیحیت را با دنیای مدرن تطبیق نمائیم.به گزارش خبرگزاری راه مسیح ، بل فست تلگراف به نقل از رهبران کلیسای پرسبیتری ایرلند نوشت : ما نمی توانیم راهی را بیابیم که به همه مردم بقبولانیم که مسائل سنتی و امور مدرن را با هم عمل نمایند. چرا که نمی توانیم یک استاندارد واحد برای هر دوی اینها پیدا کنیم که تلفیقی از هر دو باشد. این کلیسا یکی از این موضوعات غیر قابل تلفیق را مساله ازدواج کشیشان دانست و مسائل جنسی را بعنوان یکی از مسائل لاینحل این کلیسا برای پیروانش قلمداد کرد. کلیسا این مشکل را باعث دگرگونی بسیاری از سنت های مسیحی دانسته است که همه مردم نمی توانند در دنیای مدرن به نوعی به آنها پایبند بمانند. یکی دیگر از مشکلات این کلیسا این است که بنا بر قانون سال 1973 زنان می توانند به درجه کشیشی نائل گردند اما طبق دیگر قوانین کشیشان مرد نمی توانند به زنان اجازه اجرای مراسم مذهبی را بدهند. در انجیلی که بیش از 2000 سال قدمت دارد آیاتی وجود دارد که شما را قادر می سازد بعضی از کارها را انجام دهید اما امروزه این کارها متروک شده است. این سوال همیشه مطرح است که زوج های جوان چگونه می توانند فرزندان خود را به گونه ای تربیت کنند که عضو فعال و معتقد کلیسا بشوند در حالی که اگر اینچنین شد فرزندانشان نمی توانند در آینده ازدواج نمایند. به نظر می رسد یکی از دلایل گریز مردم از بسیاری از کلیساهای غربی ، مساله ی ممنوعیت ازدواج باشد . بسیاری از والدین از تصور اینکه فرزند آنان در آینده از ازدواج و تشکیل خانواده سر باز زند ترجیح می دهند از تربیت دینی جوانان و سوق آنان به سوی کلیسا صرف نظر کنند./منبع: http://rahemasih.com
فیلسوف آلمانی کمونیستی که شیعه شد |
![]()
کارستن نیبور، که گوته او را «نخستین حاجی آلمانی» خوانده است، ۲۰۰ سال پیش به کشورهای عربی سفر و به عنوان نخستین آلمانی، توصیف دقیقی از اماکن مقدس در مکه و مدینه منتشر کرده بود. در کلیسایی که نزدیک روستای ما قرار داشت، بخشهایی از این گزارش موجود بود که پاسخی شد به قلب جوان و کنجکاو من و نخستین جهتدهندهی سفر درونیام. در دروان تحصیلات دانشگاهی هم با اسلام تماس پیداکردم. تز دکترایم را دربارهی نمایشنامههای عصر باروک نوشتهی آندرهآس گریفوس نوشتهام. یکی از این نمایشنامهها «کاتارینای گرجستانی» است و نیمی از آن، در اصفهان میگذرد. طرف مقابل کاتارینا، شاه عباس است. او میکوشد با حیله و وعده و وعید، کاتارینا را به حرمسرایش بکشاند. آثار گریفیوس بهانهای شد تا به طور اساسی به هنر و فرهنگ شرق اسلامی بپردازم. از زندگی در خوابگاه دانشجویی بینالمللی در هامبورگ بهرههای روشنفکرانه و معنوی بسیار بردهام. چهار سال، دیوار به دیوار دانشجویان ایرانی، مصری و نیجریهای بودم. شب و روز با هم بحث میکردیم؛ آن هم نه فقط دربارهی مسایل عقیدتی. در کتابخانهی خوابگاه به طور منظم با مسیحیها، یهودیها و مسلمانان بحثهای دینی داشتیم. آن وقتها اسلام برای من در وحلهی اول تئوری رهاییبخش خلقهای جهان سوم بود. همیشه این را به سکوت برگزار میکنند که آمدن شاه در بهار ۱۹۶۷ به آلمان نه تنها محرک اصلی جنبش دانشجویی بود، بلکه محرک نخستین مناقشات روشنفکری دربارهی اسلام در آلمان نیز شد. در برنامههایی که بهمن نیرومند، تقریباْ در تمام دانشگاهها راه میانداخت، همیشه این مسأله مورد بحث بود که آیا انقلاب یا اسلام، ایران و دیگر کشورهای در حال توسعه را از فقر رهایی میبخشد یا نه.
در کتابم «به سوی سیبری» توصیف کردم که اسلام و کمونیسم چگونه در آسیای میانه که تحت سلطهی اتحاد شوروی بودند، یکدیگر را به نحو احسن تکمیل میکنند. در کنفرانسی در انستیتوی شرقشناسی هامبورگ دربارهی خاورمیانه، برای اولین بار با «آنهماریه شیمل» آشنا شدم. مدتی طولانی به جلد کتابم که داس و چکش روی آن میدرخشید، نگاه کرد و بعد گفت: «لطفاْ چکش را بردارید. میماند فقط داس، که آن هم تبدیل به هلال ماه میشود و راه به اسلام را به شما نشان خواهد داد.» این پیشنهاد را با جان و دل پذیرفتم و از آن پس همیشه از او چارهجویی میکردم. کتابهایش در مورد اسلام برای من راهگشا شد.سال ۱۹۸۷ به عنوان کسی که در جستجوی اسلام است، به ایران دعوت شدم. تأثیر این سفر روی من مخرب بود. چند سالی دیگر نیاز داشتم تا بتوانم در سال ۱۹۹۱ به طور قطعی مسلمان بشوم.
منبع:http://mouood.org/content/view/5451/3/ |
دکتر بونو: گمشدهام را دراسلام یافتم |
یک فرانسوی مسلمان شده گفت: پس از سیر در فرقههای مختلف و مانوس بودن با عرفانهای گوناگون، گمشدهام را در اسلام یافتم.دکتر یحیی بونو در گفتوگو با ایسنا، در تشریح روند مسلمان شدنش اظهار داشت: من فرانسوی هستم ولی چون پدرم نظامی بود و به عنوان ماموریت در آلمان به سر میبرده است، در آلمان متولد شدهام و در ده سالگی به فرانسه آمدم. از نوجوانی همواره در یک جستوجوی معنوی بودم؛ ابتدا به مسیحیت روی آورده بودم ولی چیزی را که مرا راضی کند، نیافتم؛ وجود یکسری تناقضات میان روحیهی انجیل و رفتار مردم مسیحی کلیساهای مسیحی خصوصا کلیسای کاتولیک، مرا از این دین دور میکرد. به دلیل نیافتن مطلوب خود در مسیحیت از آن کاملا روی برگردان شده و به حرکت هیپی گرویدم. طرفداران این حرکت افرادی بودند که با پشت کردن به تمدن غرب مدرن، دنبال یک گمشده میگشتند. وی با بیان این که هیپیها به طرف شرق دور مثل هند و تبت گرایش داشتند، گفت: گاهی نیز گرایشاتی به ایدهی سرخپوستان در آمریکای لاتین رغبت پیدا میکردم و به طور کلی از ادیان توحیدی، اسلام، یهودیت و مسیحیت گریزان شده بودم. بونو گفت: در سن 20 سالگی با کتابهای یک فیلسوف فرانسوی به نام «رنه گنون» که از جمله اولین فرانسویهای مسلمان بود، آشنا شدم. ایشان حدود 20 جلد کتاب در مباحث متافیزیک، توحید، نقد تمدن مدرن و نقد معنویات دروغین نگاشته بود که موجب جلب توجه میشدند. کتابهای گنون که مبتنی بر بیان سیر عرفانی عقلانی بود چنان در من اثر گذاشت که ناگزیر از پذیرش اسلام شده و از آن استقبال کردم. وی که در سن 22 سالگی اسلام را پذیرفته است، یادآور شد: در همین سالها با آثار هانری کربن فیلسوف بزرگ فرانسوی و نیز شخصیت وکتاب «احمد حمپاته با» استاد طریقهی تیجانیه که از شیعیان پنهان است، خوی گرفته و مانوس شدم و با تاثیری که این شخص و کتابهایش در من گذاشت، مذهب شیعه را برگزیدم. وی خاطرنشان کرد: با وجود علاقهای که در من نسبت به اسلام پیدا شده بود، در رشتهی زبان و ادبیات عرب و اسلام شناسی مشغول به تحصیل شدم. این مستبصر فرانسوی با بیان این که تا این سالها هرگز نام امام خمینی (ره) را نشناخته بودم، افزود: ما تحت تاثیر تبلیغات غرب گمان میکردیم حرکت ایشان صرفا سیاسی و مخالف با گرایش فلسفی و عرفانی بوده و بر اساس خواستههای قدرتطلبانه صورت میگیرد. وی اضافه کرد: در سالی که میخواستم رسالهی دکترای خود را شروع کنم، یکی از دوستان لبنانی من که صاحب کتابفروشی بود، دو کتاب از تالیفات امام خمینی(ره) را به من معرفی کرد. این دو کتاب «شرح دعای سحر» و «مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه» بودند. بونو اذعان داشت: وقتی عنوان کتاب حضرت امام (ره) را مشاهده کردم، گمان کردم که شاید این کتاب سیاسی است ولی وقتی آن را کمی مطالعه کردم، دیدم سرشار از عرفان جوشان الهی است.وی تصریح کرد: چنان شیفته امام (ره) شدم که برای زدودن حجاب از چهرهی ایشان تصمیم گرفتم تز دکترای خود را در زمینهی آثار فلسفی و عرفانی حضرت امام(ره) ارائه کنم تا این که شاید بتوانم حقی که ایشان بر گردنم داشت، جبران کنم. بونو با اشاره به این که در آن زمان در فرانسه کسی نبود که استاد راهنمای من باشد، خاطرنشان کرد: یکی از استادان اعلام آمادگی کرد که در مسایل فنی مرا کمک کند ولی همچنان استاد راهنما در مسایل محتوایی نداشتم. به همین دلیل به ایران سفر کردم و برای اولین بار به دیدار استاد جوادی آملی رفتم. ایشان استاد سیدجلالالدین آشتیانی را به عنوان استاد راهنما به من معرفی کردند. بنده که قبلا نام این استاد را در آثار هانری کربن مشاهده کرده بودم، با شیفتگی به سراغ او رفتم، وقتی به خدمت او رسیدم، به من گفت "شما سه ماه در کلاسها شرکت کنید و اگر موفق بودید میتوانید ادامهی تحصیل بدهید". بونو اظهار داشت: با علاقهای که به مباحث عرفانی و فلسفی داشتم، هفت سال در محضر درس استاد آشتیانی شاگردی کردم و توانستم رسالهی دکتری خود را به پایان برسانم.وی با بیان تحقیقات علمی خود در این زمینه گفت: هماکنون مشغول تالیف، ترجمه و تفسیر قرآن کریم به زبان فرانسوی هستم که جلد اول آن در 600 صفحه به چاپ رسید و به عنوان کتاب اول قرآنی سال نیز انتخاب شده است. این مجموعه جمعا در 7 جلد در یک پروژهی 20 ساله به اتمام خواهد رسید. ضمن این که مشغول ترجمهی تعدادی از تالیفات امام خمینی(ره) نیز هستم.این مستبصر که در برنامههای برون مرزی صدا و سیما به عنوان مبلغ مذهبی مباحث دینی را ارائه میکند گفت: در این برنامهها ترجمهی ادعیه و مباحث تفسیری و... به زبان فرانسوی را ارائه میدهم. ما باید بتوانیم حجابی که بر چهرهی اسلام در رسانههای غربی کشیده شده است را بزداییم و سیمای ناب آن را عرضه کنیم. بونو در بخش دیگری از گفتوگویش، به خبرنگار ایسنا گفت: بنده از آن وقتی که در درسهای استاد آشتیانی حاضر شدم، در ایران اقامت کردهام و هم اکنون محل سکونت اصلی من مشهد است زیرا نمیتوانم از امام رضا (ع) جدا شوم. البته هر سال چندین بار نیز برای دیدار با دوستان و فامیل و فعالیتهای تبلیغی و ادامهی تحقیقات علمی به فرانسه سفر میکنم و در سال تحصیلی جدید آتی در فرانسه خواهم بود. وی همچنین به وجود مشکلات زندگی برای مسلمانان در فرانسه اشاره و عنوان کرد: هم اکنون من چون مسلمان شدهام نمیتوانم در دانشگاه فرانسه تدریس کنم و با وجود این که توانستهام بهترین تز دکترا را دریافت کنم، از تدریس در دانشگاه محروم شدهام و حتی کرسی تدریس هانری کربن را به خانمی دادهاند که آن وقت هیچ تزی نداشته است.بونو اضافه کرد: بعضی از مسوولان وزارت آموزش به استادان بنده گفته بودند که اگر فلانی بخواهد تدریس کند به تدریس صرف و نحو عربی در یکی از دبیرستانها مشغولش میکنیم! وی با اشاره به این که پس از اسلام آوردن من، عدهای به دست خداوند مسلمان شدند، گفت: سعی کردم معارف اسلامی را به دیگران برسانم و آنان نیز استقبال کردند و هم اکنون نیز مانند من مسلمان هستند. بنده در حقانیت این مسیری که نسبت به پذیرش اسلام داشتهام، تردیدی ندارم و آن را با جان و دل پذیرفتهام.بونو با اشاره به وظیفهی خطیر مسلمانان در عصر حاضر یادآور شد: ما نباید فرصتها را بسوزانیم و باید بتوانیم از شرایط ویژهای که در کشورهای اسلامی مثل ایران و لبنان و عراق پیش آمده، استفاده لازم را کنیم. وی، بزرگترین خطر اسلام را از جانب خود مسلمانان خواند و گفت: دشمنان بیرونی اسلام تا زمانی که میبینند مسلمانان به جان هم افتادهاند و برای قتل یکدیگر اقدام میکنند، خاطرشان آسوده خواهد بود و لازم نمیبینند مستقیما به مبارزه با اسلام برخیزند. بونو، اختلاف درونی مسلمان و تبدیل آنان به طوائف و فرقههای مختلف را موجب ضعف قدرت مسلمانان خواند و گفت: خاموش کردن این آتش فتنه فقط در دست مسلمانان است و مسلمانان باید با درک موقعیت مهم تاریخی در رفع مشکلات، اقدام جدی کنند. وی تصریح کرد: جمع میان معنویت و عقلانیت کلید حل مشکلات مردم و رمز پیروزی تبلیغ اسلام در سراسر جهان است و اولویت کار باید بر این اساس تنظیم شود.بونو یادآور شد: صرف بحثهای سیاسی و اقتصادی نمیتواند معرف حقیقی اسلام باشد این زبان در خارج از مرزهای ایران سودآور نخواهد بود. از طرف دیگر بیان مسایل عرفانی محض نیز میتواند مضر باشد زیرا قابلیت برداشتهای مختلف را دارد. پس باید عقلانیت را ضمیمهی آن کنیم و با تکیه بر جمع این دو، چهرهی حقیقی اسلام را ارائه کنیم. منبع:http://www.rajanews.com/News/?14655 |
"به نام خدا"
و
Milkybar, Quality Street, After Eight, Lion, Aero, Polo,Shreddies cereal, Quality Street, Baci, Baby Ruth, Butterfinger,
- 50.1% سرمایه گذاران شرکت نستله اسرائیلی هستند. در دسامبر سال 2000 میلادی شرکت نستله اعلام کرد که میلیونها دلار در اسرائیل برای ایجاد مرکز جدی R&D سرمایه گذاری خواهد کرد.( 17شرکت R&D در سراسر دنیا وجود دارد که در آنها سالانه 500 میلیون دلار صرف تحقیقات ساخت شکلات، قهوه و مواد لبنی میشود)
- در سال 1998 آقای پیتر برابک-لتمت (Mr. Peter Brabeck-Letmathe) از طرف شرکت نسلته جایزه جوبیلی را از رئیس جمهور وقت اسرائیل (نتنیاهو) دریافت کرد. این جایزه بزرگترین پاداشی است که از طرف "دولت اسرائیل" به افراد و سازمانهایی داده میشود که از طریق سرمایه گذاری و ارتباطات تجاری بیشترین کمک را به اقتصاد اسرائیل کرده اند داده میشود.
فراخوان تحصن دربرابر شرکت صهیونیستی نستله
مجمع وبلاگ نویسان مسلمان از تمام اعضای خود برای شرکت در تحصن آرام در برابر شرکت صهیونیستی نستله در روز دوشنبه دعوت می کند:
روز دشنبه ?? بهمن ماه ?? میدان آرژانتین، روبروی شرکت نستله ساعت ?? ظهر لازم به ذکر است نماز جماعت ظهر و عصر در مکان تحصن برقرار خواهد بود.
منبع: دیافه
سایتهای تحریمکننده کالاهای صهیونیستی | |
1- از جمله سایتهای تحریمکننده شرکتهای صهیونیستی « Inminds » است. اطلاعات ضروری فراوانی درباره برخی شرکتهای ویژه مانند: M&S, Coca Cola, Sara Lee, News International و ... در این سایت موجود است. 2- سایت «دوستان اقصی»( Friends of Al-Aqsa ) شامل اطلاعاتی درباره شرکتهای خاص(در این زمینه) و روابط سیاسی و تجاری آنها با رژیم صهیونیستی. 4- «چرا من اسرائیل را تحریم میکنم » از دیدگاه شخصی. شامل یک جدول که هر ماه تعداد کشتهشدگان فلسطینی و اسرائیلی را با یکدیگر مقایسه میکند. 5- «مبارزه بزرگ» اظهارات برجسته درباره کجایی، چرایی وچگونگی تحریم کالاهای اسرائیلی در انگلیس( UK ). 6- یک لیست حاوی اطلاعاتی از «محصولات شهرکهای اسرائیلی» در کرانه غربی و غزه . 7- صفحات مربوط به «اخبار تحریم» از سایت« Inminds » که آخرین اخبار از سراسر جهان درباره تحریم کالاهای اسرائیلی را منتشر مینماید. 8- «تحریم اسرائیل شروع شد» . 4 جولای 2001 9- دریافت(دانلود) «پوسترهای تحریم صهیونیسم» به صورت فایل pdf 10 -«مبارزه با تجارت تسلیحاتی» که مبارزهای علیه صادرات تسلیحات نظامی انگلیس به اسرائیل میباشد. بطور مثال صادرات قطعات کوچک و حساس که مورد استفاده هواپیمای F16 و برای بمباران و ترور فلسطینیان بکار گرفته میشود. 12- مبارزات در حمایت از فلسطین «تحریم کالاهی اسرائیلی». 13- ( ISM London ) شاخه انگلیسی جنبش همبستگی بیناللملی، که افراد داوطلب را به عنوان ناظران و مدافعان حقوق بشر سازماندهی میکند تا از جنایتهای جنگی بر علیه مردم فلسطین جلوگیری کرده، و به کشاورزان در بدست آوردن محصولاتشان از قبیل زیتون کمک کنند. 14- « جنایت جنگی» ( war crime wines ) 15- « تحریم کالاهای اسرائیلی و اهداء پساندازها به لبنان» تعهدی توسط افراد و گروهها برای تحریم کالاهای اسرائیلی و ارسال سرمایه های پسانداز شده به لبنان. 16- «گروه 4 فالک» ( Group 4 Falck ) که دارای جایگاه بازرسی و کنترل در« هاشمیرا» ( Hashmira )، یک شرکت امنیتی اسرائیلی که با دولت اسرائیل روابط نزدیکی دارد، میباشد. در گزارش انتشار یافته از گاردین در 9 اکتبر 2002 ، این شرکت بیش از 100 عنوان وسایل حفاظتی را به شهرکهای غیر قانونی در کرانه غربی برای حفاظت از نظامیان صهیونیست شرکت کننده در اشغال نظامی عرضه کرد.
17- مبارزات مردم نروژ در تحریم اسرائیل ( Boikott Israel ) . 18- «نظرات ابتکاری در تحریم اسرائیل» حاوی اطلاعات جهانی با ذکر دلایل درباره چیستی و چرایی تحریم. مطالب مذکور موثق و به روز است. 19- « تحریم کالاهای صهیونیستی و آمریکایی» : سایت عربی در تحریم کالاهای اسرائیلی و آمریکایی و حمایت از آزادی مردم فلسطین. این سایت شامل موارد زیادی از محصولات صوتی، مقالات، اخبار میباشد. 20- شرکتی برای « راهنمای سرمایهگذاری و خرید» در حمایت از اسرائیل می باشد، که در شناخت تحریمکنندگان از این شرکتها کمک فراوانی میکند. 21- سایت همبستگی اسپانیا و فلسطین ( Csca – Spanish ) 22- « بازخواست از شرکت ایرلندی درباره نقش آن در ساخت دیوار حائل در فلسطین اشغالی» . این شرکت در تهیه مصالح سیمانی برای ساخت دیوار نژاد پرستانه حائل (که برخلاف قوانین بینالمللی و حقوق بشر میباشد) مورد یازخواست قرار میگیرد. این شرکت به همراه شرکتهای تابعه خود نظیر « Mashav و Nesher » در تهیه مواد خام مورد نیاز دیوار حائل همکاری میکنند. این اقدام شرکت، برخلاف اصول سازمان ملل درباره مسئولیت مؤسسههای اقتصادی در رعایت حقوق بشر میباشد. 23- سایت فرانسوی «تحریم اسرائیل» ( Je Boycotte Israel ) 24- تحریم علمی: ( Paix Juste au Proche-Orien ) هدایت کننده مبارزات بینالمللی در تحریم علمی اسرائیل. 25- تحریم خرید الماس از رژیم صهیونیستی: اسرائیل اصلیترین تولیدکننده الماسهای برش در جهان میباشد، که 50 درصد تجارت جهانی این کالا به مقدار 13 هزار میلیون دلار را در انحصار خود دارد. برای دریافت اطلاعات بیشتر به مقاله کریستین ساینس مانیتور در 26- « تحریم تبعیض نژادی اسرائیلی» : اخبار درباره مبارزات مربوط به حمایت از فلسطین در سوئیس. 27- « تحریم کالاهای صهیونیستی » : فعالیتی در جهت تحریم اسرائیل و محصولات آن و ناامن شدن برای جهانگردان ... با این اقدام بسیاری مقامات حقیقی و حقوقی، وقتی منافع اقتصادی خود را در خطر ببینند حمایت خود از اسرائیل را قطع خواهند کرد. در این قسمت لیست بزرگی از اصلیترین شرکتهای آمریکایی که با اسرائیل در ارتباط هستند موجود میباشد. 28- «اعتصاب غذا در برابر شرکت ایرلندی» : اعتصاب غذایی در اعتراض به کمکهای شرکت ایرلندی( CHR ) در ساختن دیوار نژادپرستانه در فلسطین اشغالی. 29- اتحادیه تجاری دانمارک ( SID ) که سیاست تحریم اسرائیل را دنبال میکند. در این لینک صدها پست الکترونیکی در اعتراض به فعالیتهای حامیان اسرائیل موجود است. 30- « تحریم صهیونیسم در پاکستان »: شامل کجایی، چرایی و چگونگی تحریم اسرائیل. 31- « غذاهای خوب اسرائیلی »: در اینجا محصولات اسرائیلی که در آمریکا تولید میشود، تبلیغ میشوند. و این راهنمای خوبی برای تحریمکنندگان میباشد که از خرید این محصولات خود داری نمایند. 32- « Campagna per il boicottaggio d"Israele » تحریم کالاهای صهیونیستی توسط برخی از شهروندان ایتالیا. |
به نام خدا
خداوند زمین را آفرید.
انسان را آفرید.
تمامی موجودات زمین و آسمانها را آفرید.
به انسان یا دآور شد که او را بر سایر مخلوقاتش برتری داده و اینکه چگونه باید در هر عملی و رفتاری این تمایز را به رخ بکشد.
اما انسان فراموش کار بود.
پس خالق یکتا هر از چند گاهی رسولی از جانب خود برای یادآوری به سوی انسانها روانه میکرد تا از خاطر نبرند که انسان هستند و در هنگام آفرینش روح خدایی در وجودشان دمیده شده.
آدمها آمدند و رفتند
رسولان آمدند و رفتند
دیگر یاد آوری بس بود هر آنچه که باید بداند را آموخته بود فرستاده ای را مامور کرد تا آخرین باشد و هر آنچه را که لازمه فطرت پاک انسانیست به آنها بیاموزد تا بشارت دهد به آنها از ثمره اعمال نیک و انسانیشان و انذار کند از اعمال غیر انسانی اما بشارت و بیمی که آخرین باشد .
فرستاده آمد با آنکه رسولان پیشین مزده آمدنش را به پیروان خود داده بودند بسیاری از آنها با دروغ و فریبکاری طوری وانمود کردند که گویی چونین پیام آوری را نمیشناسند چرا که با پذیرش آیین او در دکانها و بقالیهایی که به نام دین برای فریب خلق بر پا کرده بودند تخته میشد .
اما گروهی دیگر با وجود همه آزارها و سختیها به فرستاده و و خدای او ایمان آوردند .
اما همه رسولان مثل همه آدمها چند روزی میهمان این دنیا هستند رسول آخرین هم به اذن خدا زمین را ترک کرد .
اما آفرینندهء سبحان میدانست که انسان باز هم فراموش میکند چرا که او بهتر از هر کس ساخته دستش را میشناخت پس انسانهایی پاک از سلاله ء رسول آخرین را مامور کرد که با یادآوری سنت آخرین پیام آور به آدمها بفهماند که گر چه آنها خالق خود را فراموش میکنند اما او هرگز بندگانش را به حال خود رها نخواهد کرد .
* *
اکنون 1400 سال از آن واقعه بزرگ میگذرد اما همچنانکه حضرت رسول فرمود :
«شهادت حسین آتشی را در دل مومنین عالم بر افروخته خواهد کرد که تا ابد سرد نخواهد شد.»
هنوز که هنوز است یاد حسین و یاران تشته لبش در صحرای کربلا تلنگر سختی است برای همه کسانیکه به این زندگی دلخوش کرده اند و حاضرند بخاطر غنیمتهای بیشتر تن به هر پستی و ذلتی بدهند و زیر بار ظلم هر فاسد مستکبری بروند .
حسین و یاد آوری واقعه کربلا و خون علی اصغر که به آسمان پاشیده شد و به زمین بازنگشت و پیکر تکه تکه شده نوجوانی که شبیه ترین مردم به رسول خدا بود و دستان بریده شده ماه روی کربلا و آن دو کودک معصوم که از فرط تشنگی و ترس در آغوش هم جان دادند، آبروی هر انسان محافظه کار در مقابل ظلم و بی عدالتی را می برد.
خون حسین و یارانش در زمانه کنونی ما یعنی احتیاط و جان پرستی و مال اندوزی زیر سایه ظلم و فساد موقوف .
خون حسین و یارانش یعنی در مقابل دیکتاتورهای زمانه سر خم کردن و پای میز های مذاکره نشستن برای آنکه از سر حق و حقوق خود کوتاه آمدن ذلت مضاعف است.
پیکر پاره پاره حسین و لبهای خشکیده او یعنی اگر در مقابل دین ما بایستید در مقابل همه دنیای شما خواهیم ایستاد تا پای جان خود که سهل است تا پای گلوی سوراخ شده کودک شش ماهه و قلع و قمع همه کسان خود خواهیم ایستاد .
نام حسین و یاد آوری آنچه در صحرای کربلا روی داد هشداریست برای همه قدرتهای شیطانی عالم.
شیعه نام و یاد کربلا را از بین خون و تحریف و جنایت حفظ کرد همچنانکه برای به فراموشی سپردن حماسه حسین و یارانش مزار او را شخم زدند به آب بستند باغ و مزرعه کردند ، اما شیعه جزء به جزء خاک کربلا را به خاطر سپرد تا به امروز که با ادای نام عاشورا هر نفاق و تکبر و خوردن مال بیت المال زیر سئوال میرود .
همچنانکه زینب کبری که سلام خدا بر او باد در مجلس یزید ملعون فرمود:«هر نیرنگی خواهی بزن و هر اقدامی که توانی بکن و هر کوششی که داری دریغ مدار که سوگند به خدا نه نام ما را میتوانی محو کنی و نه نور وحی ما را خاموش نمایی و ننگ این ستم را از خود نتوانی زدود رای تو سست است و شماره ایام تو اندک است و جمعیت تو پراکنده شود آن روز که منادی فریاد میزند : آگاه باشید لعنت خدا بر گروه ستمکاران باد.»
دلهای طالب حقیقت در محرم جلا پیدا میکند .
محرم زمان بهترین بهره برداریهاست . در محرم حرفهایی که در سایر زمانهای سال خریدار ندارد به گوش دل شنونده دارد .اگر میخواهیم دم از حفظ حق و حقوق بزنیم ،اگر میخواهیم منافقان را رسوا کنیم، اگر میخواهیم سیل خروشان مردم را علیه دیکتا تورهای زمانه چون صهیونیسم جهانی بسیج کنیم وقت گفتن و بیدار کردن و هشدار دادن و شیر کردن و به جان کفتارها انداختن امروز است ، محرم است .
به قول آن شهید راه حسین «مرتضی مطهری» که از سفره سید الشهدا مرزوق باد:«شمر1300 سال پیش مرد و رفت شمر امروزت را بشناس.»
شمر امروز شمشیر به دست ندارد،
شمر امروز چشمهایش خون گرفته نیست،
شمر امروز با خشم سخن نمیگوید ،
شمر امروز برای آنکه آل محمد و انسانهای آزاده را قلع و قمع کند به خود زحمت نمیدهد و دستش را به گلوی حقگویان نمیفشارد ،
چرا باید به خود چنین زحمتی دهد وقتی که میتوان با یک فشار انگشت به جای هفتاد و دو نفر صدها هزار انسان بیگناه را به خاکستر تبدیل کرد .
شمر امروز خود اعتراف میکند که در خاک سرزمینی که با آدمکشی آنرا غصب کرده برای آدمهای نازنین کره خاکی بمبهایی میسازد که میلیون میلیون آنها را به دنیای دیگر بفرستد و آن سازمان صهیونیستی که نام « سازمان ملل » را به خود گزارده در مقابل این اعتراف آشکار دچار گنگی و لالی میشو د.
شمر امروز آب دریغ نمیکند شرابی مینوشاند با بهترین طعمها لیکن مهلکترین زهرها را همراهش میکند .
شمر امروز برای خود صدها عمله و نوکر استخدام کرده تا از اموج ماهواره و فیلمهای سکس و مستهجن چونان دشمنانش را از سر راه بر داد که خودشان هم نفهمند از کجا خورده اند .
شمر امروز هر روز برای بچه های پیروان محمد مصطفی مد و تیپ روز میسازد تا وقتی مشغول ست کردن لباس و لاک ناخن خود هستند و وقتی به دنبال پاچه آب حوزی کردن شلوارها هستند تا به رهگذاران ثابت کنند زیر این شلوار زمخت یک جفت ساق پای برنزه شده هست نه سم بز ، دیگر وقتی برای شنیدن و دیدن جنایتهای امثال بوش و بلرو اولمرت باقی نماند .
آیا تا بحال از خود پرسیده ایم چرا باید قیمت یک سی- دی مبتذل از قیمت سی- دی خام کمتر و نازلتر باشد ؟ چرا دشمنان باید از جیب خود بدهند تا یک جوان ساده دل پای تصاویر مستهجن سکسی بنشیند ؟
شمر امروز حتی در میان سیاستمداران داخلی هم رخنه کرده همانها که میگویند: "چرا ایران باید بحث انکار هولوکاست را پیش بکشد؟ مگر ما دنبال دردسر میگردیم مگر از حمله نظامی آمریکا نمیترسیم؟ چرا باید پیگیر ماجرای مفسدان اقتصادی شد آنها که میلیاردها دلار از بیت المال میدزند؟ چرا ایران باید با کشورهای دیگر ارتباط سیاسی و اقتصادی برقرار کند ؟چرا رئیس جمهور باید به آمریکای جنوبی برود همانجاییکه آمریکا آنرا حیات خلوت خود نامیده بود .
چرا ایران سر انرزی هسته ای کوتاه نمیآید مگر از تحریمها نمیترسد ؟"
و مردم و آندسته از طبقه جاهل مردم که با شایعات آنتها ی ماهواره و حرفهای مفت نوکران کفتار صفت صهیون ناخواسته مروج سخنان صهیونیستها میشوند .
چرا ما که خود را منتسب به پیروی از قیام عاشورا میدانیم باید در مقابل یک مشت دزد فاسد متجاوز بترسیم چه چیزی داریم که از دست دهیم ؟ آیا همین مایی که اینقدر اسیر دست دشمنان خود هستیم و اینقدر چشم به دهان مبارک عده ای مزدور داخلی و خارجی دو خته ایم در وقت ضرورت و در وقتی که دیگر وقت است میتوانیم به راحتی از خود و خانوده و مال و ملک و فرزند بگذریم ؟
چرا باید اینهمه جاهل باشیم ؟
چرا باید اینهمه بی طاقت در مقابل مشکلات زندگی و جامعه باشیم ؟
در ذهن ما کرده اند که شیعه در هر زمان وبرهه باید مظلوم واقع شود شیعه باید همیشه ظلم ببیند شیعه یعنی بلاکش . در حالیکه سید الشهدا فرمود :"« ذلت از ما بدور است »"
در مکتب عاشورا شیعه و زیر بار ظلم و حرف زور رفتن یکجا جمع نمیشود چرا که شیعه و ترس با هم جمع نخواهند شد .
مرگ و پیروزی در نظر شیعه ء حسین یکی است و دارای یک ارزش همچنانکه مقاومت حزب الله با تمسک به قیام عاشورایی ثابت کرد که تمامی قدرتهای دنیا با همه ساز برگ جنگیشان و سیاستهای مزدورانه شان در مقابل شیعه عددی نیستند
حتی تانکهای ضد زرهی مرکاوا ی اسرائیل جعلی که هیچ سلاح پیشرفته ای در مقابل آنها کارگر نیست در مقابل شیعه ء حسین آنچنان بلایی بر سرش میاید که رزیم وحشی و جعلی با بی آبرویی مجبور میشود در کارخانجات تولید این تانک پیشرفته را تخته کند .
شیعه اگر شیعه واقعی باشد هرگز نمی هراسد ، سازش نمیکند و زیر بار حرف زور گوی فاسد نخواهد رفت . با تشکر از شیدا
خدایی که من در کتاب مقدس یافتم.
کتاب مقدس را ورداشتم و ورق زدم، اولش یک سری پیش داوری داشتم ولی کم کم صحنه تفکرم بهم ریخت، اون خدای را که فکر می کردم شخصیتش عوض شد، ولی با خودم گفتم شاید من نمی فهمم و اشتباه برداشت می کنم. تصمیم گرفتم این مطالب را با دیگران هم در میان بگذارم،شاید یک راه حلی به من ارایه دهند؛ ولی ... یه گله کوچولو:
-بعضی ها آمدند و من را متهم کردند، برخی به جای اینکه پاسخ بدند راه دیگری در پیش گرفتند.
-برخی به من گفتند جواب این است و وقتی دلیل آن را طلبیدم، انگشت اتهام به من دراز کردند.
-برخی مشفقانه من را به ترک این سوالاتم دعوت نمودند.
-عده ای با تعجب پرسیدند:مگر می شود خدا این گونه باشد؛ ولی نگفتند چرا در کتاب مقدس این گونه شده
-برخی گفتگو در این مباحث را مصلحت ندانستند.
-عده ای دیگر گفتند گر چه این مباحث ممکن است با عقل ما ناجور باشد عقل درک نمی کند! و....
تصور من یک گفتگو در یک فضای صمیمی بود ولی صحنه عوض شد
اما این مقاله
?- این مقاله تکه هایی از متن ایات کتاب مقدس با ادرس هست.
? -در آوردن متن هیچ گونه حذف و اضافه ای صورت نگرفته.
?- من داوری نمی کنم. فقط سوال می کنم آیا واقعا خدا از منظر مسیحیان همین گونه هست؟
?- در صورتی که جوابی قانع کننده برای هرگزینه یافتید محبت کنید و با ذکر دلیل آن برایم بنویسید.
?- بازهم تکرار می کنم قصد من مناظره یا تبلیغ علیه مسیحیان نیست؛ بلکه گفتمانی برای یک فهم.
?- ترجمه ای که متنهای زیر از آنها استفاده شده ترجمه قدیم کتاب مقدس(دقیقترین ترجمه) هست.
در ضمن باید بگویم این تمام مباحثی که در باره خد ا جمع کردم نیست و البته در کتاب مقدس آیاتی در باره رحمت ومحبت خداوند هم وجود دارد ولی چون این آیات مشترک است و لذا جای مطرح کردن آن را ندیدم
با هم می خوانیم:
خدا از بینی اش دود و از دهانش آتش متصاعد می شود!؟
?- آنگاه زمین متزلزل و مرتعش گردید و اساس های آسمان بلرزیدند و از حدّت خشم او متحرک گردیدند. از بینی وی دود متصاعد شد و از دهان او آتش سوزان در آمد و اخگرها از آن افروخته گردید. و او آسمان ها را خم کرده، نزول فرمود و تاریکی غلیظ زیر پایهایش بود. بر کروبین سوار شده، پرواز نمود، و بر بالهای باد نمایان گردید. (دوم سموئیل 22 / 8 ـ 11)
?- او آواز مرا از هیکل خود شنید و استغاثة من به حضورش به گوش وی رسید. زمین متزلزل و مرتعش شده، اساس کوهها بلرزند و متزلزل گردید چونکه خشم او افروخته شد. دُخان از بینی او برآمد و نار از دهانش ملتهب گشت و آتشها از آن افروخته گردید. آسمان را خم کرده، نزول فرمود و زیر پای وی تاریکی غلیظی می بود. بر کروبی سوار شده، پرواز نمود و بر بالهای باد طیران کرد. تاریکی را پردة خود و خیمه ای گرداگرد خویش بساخت. (مزامیر 18 / 6 ـ 11)
خدا خشمگین می شود، کشتار می کند و سپس پشیمان می شود!؟
و خشم خداوند بار دیگر بر اسرائیل افروخته شد. پس داود را بر ایشان برانگیزانیده، گفت: «برو و اسرائیل و یهودا را بشمار.» و پادشاه به سردار لشکر خود یوآب که همراهش بود، گفت: «الآن در تمامی اسباط اسرائیل از دان تا بئر شبع گردش کرده، قوم را بشمار تا عدد قوم را بدانم.» و یوآب به پادشاه گفت: «حال یهُوَه، خدای تو، عدد قوم را هر چه باشد، صد چندان زیاده کند، و چشمان آقایم، پادشاه، این را ببیند. لیکن چرا آقایم، پادشاه، خواهش این عمل دارد؟» اما کلام پادشاه بر یوآب و سرداران لشکر غالب آمد و یوآب و سرداران لشکر از حضور پادشاه برای شمردن قوم اسرائیل بیرون رفتند.
ـ و یوآب عدد شمرده شده گان قوم را به پادشاه داد: از اسرائیل هشتصد هزار مرد جنگی شمشیر زن و از یهودا پانصد هزار مرد بودند. و داود بعد از آنکه قوم را شمرده بود، در دل خود پشیمان گشت. پس داود به خداوند گفت: «در این کاری که کردم، گناه عظیمی ورزیدم و حال ای خداوند گناه بندة خود را عفو فرما زیرا که بسیار احمقانه رفتار نمودم». و بامدادان چون داود برخاست، کلام خداوند به جاد نبی که رایی داود بود، نازل شده، گفت: «برو داود را بگو خداوند چنین می گوید: سه چیز پیش تو می گذارم پس یکی از آنها را برای خود اختیار کن تا برایت به عمل آورم.» پس جاد نزد داود آمده، او را مخبر ساخت و گفت: «آیا هفت سال قحط در زمینت بر تو عارض شود، یا سه ماه از حضور دشمنان خود فرار نمایی و ایشان تو را تعاقب کنند، یا وبا سه روز در زمین تو واقع شود. پس الان تشخیص نموده، ببین که نزد فرستندة خود چه جواب ببرم.» داود به جاد گفت: «در شدّت تنگی هستم. تمنّا اینکه به دست خداوند بیفتیم زیرا که رحمتهای او عظیم است و به دست انسان نیفتم.»
پس خداوند وبا بر اسرائیل از آن صبح تا وقت معین فرستاد و هفتادهزار نفر از قوم، از دان تا بئر شَبَع مُردند. و چون فرشته، دست خود را بر اورشلیم دراز کرد تا آن را هلاک سازد، خداوند از آن بلا پشیمان شد و به فرشته ای که قوم را هلاک می ساخت گفت: «کافی است! حال دست خود را باز دار.» و فرشتة خداوند نزد خرمنگاه اَرُونه یبُوسی بود. و چون داود، فرشته ای را که قوم را هلاک می ساخت دید، به خداوند عرض کرده، گفت: «اینک من گناه کرده ام و من عصیان ورزیده ام. امّا این گوسفندان چه کرده اند؟ تمنّا اینکه دست تو بر من و بر خاندان پدرم باشد.» و در آن روز جاد نزد داود آمده، گفت: «برو و مذبحی در خرمنگاه اَرُونة یبوسی برای خداوند برپا کن.»
ـ و داوود در آنجا مذبحی برای خداوند بنا نموده، قربانی های سوختنی و ذبایح سلامتی گذرانید. پس خداوند به جهت زمین اجابت فرمود و وبا از اسرائیل رفع شد. (دوم سموئیل 24 / 1ـ24)
خدا پیمان می شکند!؟
بنابراین یهُوَه، خدای اسرائیل می گوید: البته گفتم که خاندان تو و خاندان پدرت به حضور من تا به ابد سلوک خواهند نمود. لیکن الآن خداوند می گوید: حاشا از من! زیرا آنانی که مرا تکریم نمایند، تکریم خواهم نمود و کسانی که مرا حقیر شمارند، خوار خواهند شد. (اول سموئیل 2 / 30)
1ـ خدا نمی داند، خداوند نمی خواست آدم عاقل شود مار باعث شد،خدا راه می رود!؟
ومار از همه حیوانات صحرا که خداوند خدا ساخته بود، هُشیارتر بود. و به زن گفت: «آیا خدا حقیقتاً گفته است که از همة درختان باغ نخورید؟» زن به مار گفت: «از میوة درختان باغ می خوریم، لکن از میوة درختی که در وسط باغ است، خدا گفت از آن مخورید و آن را لمس مکنید، مبادا بمیرید.» مار به زن گفت: «هر آینه نخواهید مرد، بلکه خدا می داند در روزی که از آن بخورید، چشمان شما باز شود ومانند خدا عارف نیک و بد خواهید بود. و چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکوست و به نظر خوشنما و درختی دلپذیر و دانش افزا، پس از میوه اش گرفته، بخورد و به شوهر خود نیز داد و او خورد. آنگاه چشمان هر دوِ ایشان باز شد و فهمیدند که عریانند. پس برگهای انجیر به هم دوخته، سترها برای خویشتن ساختند. و آواز خداوند خدا را شنیدند که در هنگام وزیدن نسیم نهار در باغ می خرامید.
گفت: «که تو را آگاهانید که عریانی؟ آیا از آن درختی که تو را قدغن کردم که از آن نخوری، خوردی؟» آدم گفت: « این زنی که قرین من ساختی، وی از میوة درخت به من داد که خوردم.» پس خداوند خدا به زن گفت: «این چه کار است که کردی؟» زن گفت: «مار مرا اغوا نمود که خوردم.» پس خداوند خدا به مار گفت: «چونکه این کار کردی، از جمیع بهایم و از همه حیوانات صحرا ملعون تر هستی! بر شکمت راه خواهی رفت و تمام ایام عمرت خاک خواهی خورد. و عداوت در میان تو و زن، و در میان ذُرّیت تو و ذریت وی می گذارم. او سر تو را خواهد کوبید و تو پاشنه وی را خواهی کوبید.» (پیدایش 3 / 1 ـ 15)
خدا دید اگر آدم از درخت حیات بخورد، مثل خدا شود و لذا او را از باغ عدن بیرون کرد!؟
و خداوند خدا گفت: «همانا انسان مثل یکی از ما شده است، که عارف نیک و بد گردیده. اینک مبادا دست خود را دراز کند و از درخت حیات نیز گرفته بخورد، و تا به ابد زنده ماند.» پس خداوند خدا، او را از باغ عدن بیرون کرد تا کار زمینی را که از آن گرفته شده بود، بکند. پس آدم را بیرون کرد و به طرف شرقی باغ عدن، کروبیان را مسکن داد و شمشیر آتشباری را که به هر سو گردش می کرد تا طریق درخت حیات را محافظت کند. (پیدایش 3 / 22 ـ 24)
خدا آدرس خانه ها را اشتباه می کند!؟
و خداوند موسی و هارون را در زمین مصر مخاطب ساخته، گفت:... که در دهم این ماه هر یکی از ایشان بره ای به حسب خانه های پدران خود بگیرند، ... و تمامی انجمن جماعت بنی اسرائیل آن را در عصر ذبح کنند و از خون آن بگیرند، و آن را بر هر دو قایمه، و سر در خانه که در آن، آن را می خورند، بپاشند. ...
«و در آن شب از زمین مصر عبور خواهم کرد، و همه نخست زادگان زمین مصر را از انسان و بهایم خواهم زد، و بر تمامی خدایان مصر داوری خواهم کرد. من یهوه هستم. و آن خون علامتی برای شما خواهد بود بر خانه هایی که در آنها می باشید. و چون خون را ببینم، از شما خواهم گذشت و هنگامی که زمین مصر را می زنم، آن بلا برای هلاک شما بر شما نخواهد آمد. و آن روز، شما را برای یادگاری خواهد بود، و در آن، عیدی برای خداوند نگاه دارید، و آن را به قانون ابدی، نسلاً بعد نسل عید نگاه دارید»...
پس موسی جمیع مشایخ اسرائیل را خوانده، بدیشان گفت: «بروید و بره ای برای خود موافق خاندانهای خویش بگیرید، و فِصَح را ذبح نمایید. و دسته ای از زوفا گرفته، در خونی که در طشت است فرو بَرید، و بر سر در و دو قایمة آن، از خونی که در طشت است بزنید، و کسی از شما در خانة خود تا صبح بیرون نرود. زیرا خداوند عبور خواهد کرد تا مصریان را بزند و چون خون را بر سر در و دو قایمه اش بیند، همانا خداوند از در گذرد و نگذارد که هلاک کننده به خانه های شما در آید تا شما را بزند. و این امر را برای خود و پسران خود به فریضة ابدی نگاه دارید (خروج 12 / 1 ـ 24)
خدا با یعقوب کشتی می گیرد!؟
و یعقوب تنها ماند و مردی با وی تا طلوع فجر کشتی می گرفت. و چون او دید که بر وی غلبه نمی یابد، کف ران یعقوب را لمس کرد، و کف ران یعقوب در کشتی گرفتن با او فشرده شد. پس گفت: «مرا رها کن زیرا که فجر می شکافد.» گفت: « تا مرا برکت ندهی، تو را رها نکنم.» به وی گفت: «نام تو چیست؟» گفت: «یعقوب.» گفت: «از این پس نام تو یعقوب خوانده نشود بلکه اسرائیل، زیرا که با خدا و با انسان مجاهده کردی و نصرت یافتی.» و یعقوب از او سؤال کرده، گفت: «مرا از نام خود آگاه ساز.» گفت: «چرا اسم مرا می پرسی؟» و او را در آنجا برکت داد. و یعقوب آن مکان را «فِنیئیل» ]یعنی چهره خدا[ نامیده، (گفت «زیرا خدا را روبرو دیدم و جانم رستگار شد» و چون از «فِنوئیل» گذشت، آفتاب بر وی طلوع کرد، و بر ران خود می لنگید. از این سبب بنی اسرائیل تا امروز عِرق النساء را که در کف ران است، نمی خورند، زیرا کف ران یعقوب را در عِرق النساء لمس کرد. (پیدایش 33 / 24 ـ 32)... و خدا بار دیگر بر یعقوب ظاهر شد، وقتی که از حدّان آرام آمد و او را برکت داد. و خدا به وی گفت: «نام تو یعقوب است اما بعد از این نام تو یعقوب خوانده نشود بلکه نام تو اسرائیل خواهد بود» پس او را اسرائیل نام نهاد و خدا وی را گفت «من خدای قادر مطلق هستم بارور و کثیر شو...» پس خدا از آنجایی که با وی سخن گفت از نزد وی صعود نمود و یعقوب ستونی بر پا داشت در جایی که با وی تکلم نمود، ستونی از سنگ و هدیه ای ریختنی بر آن ریخت، و آن را به روغن تدهین کرد. پس یعقوب آن مکان را که خدا با وی در آنجا سخن گفته بود «بیت ئیل» نامید. (پیرایش 35/9)
خدا از اتحاد مردم ترسید و در زبانشان تفرقه انداخت!؟
و تمام جهان را یک زبان و یک لغت بود. و واقع شد که چون از مشرق کوچ می کردند همواری¬ای در زمین شنعار یافتند و در آنجا سکنی گرفتند. و به یکدیگر گفتند: «بیایید، خشتها بسازیم و آنها را خوب بپزیم.» و ایشان را آجر به جای سنگ بود، و قیر به جای گچ. و گفتند: «بیایید شهری برای خود بنها نهیم، و برجی را که سرش به آسمان برسد، تا نامی برای خویشتن پیدا کنیم، مبادا بر روی تمام زمین پراکنده شویم.» و خداوند نزول نمود تا شهر و برجی را که بنی آدم بنا می کردند، ملاحظه نماید. و خداوند گفت: «همانا قوم یکی است و جمیع ایشان را یک زبان و این کار را شروع کرده اند، و الان هیچ کاری که قصد آن بکنند، از ایشان ممتنع نخواهد شد. اکنون نازل شویم و زبان ایشان را در آنجا مشوش سازیم تا سخن یکدیگر را نفهمند.» پس خداوند ایشان را از آنجا بر روی تمام زمین پراکنده ساخت و از بنای شهر باز ماندند. از آن سبب آنجا را بابل نامیدند، زیرا که در آنجا خداوند لغت تمامی اهل جهان را مشوش ساخت. و خداوند ایشان را از آنجا بر روی تمام زمین پراکنده نمود. (پیدایش 11 / 1 ـ 9)
خدا از آفرینش انسان پشیمان می شود!؟
خداوند دید که شرارت انسان در زمین بسیار است، و هر تصور از خیالهای دل وی دائماً محض شرارت است. و خداوند پشیمان شد که انسان را بر زمین ساخته بود، و در دل خود محزون گشت. و خداوند گفت: «انسان را که آفریده ام، از روی زمین محو سازم، انسان و بهایم و حشرات و پرندگان هوا را، چونکه متأسفم شدم از ساختن ایشان».(پیدایش 6 / 5 ـ 7)
نزول خداوند در دود غلیظ!؟
وقتی قوم اسرائیل رعد و برق و بالا رفتن دود را از کوه دیدند و صدای شیپور را شنیدند، از ترس لرزیدند. آنها در فاصله ای دور از کوه ایستادند و به موسی گفتند: «تو پیام خدا را بگیر و به ما برسان و ما اطاعت می کنیم. خدا مستقیما با ما صحبت نکند، چون می ترسیم بمیریم»
موسی گفت : «نترسید، چون خدا برای این نزول کرده که قدرت خود را بر شما ظاهر سازد تا از این پس از او بترسید و گناه نکنید.» در حالی که همه قوم آنجا ایستاده بودند، دیدند که موسی به ظلمت غلیظی که خدا در آن بود، نزدیک شد. (خروج 21 / 18 ـ 21) ترجمه تفسیری
خدا دروغ می گوید!؟
خداوند خدا آدم را امر فرموده، گفت: «از همه درختان باغ بی ممانعت بخور، اما از درخت معرفت نیک و بد زنهار نخوری، زیرا روزی که از آن خوردی، هر آینه خواهی مرد.» (پیدایش 2 / 15 ـ 17)
و مار از همه حیوانات صحرا که خداوند خدا ساخته بود، هُشیارتر بود. و به زن گفت: «آیا خدا حقیقتاً گفته است که از همه درختان باغ نخورید؟» زن به مار گفت: « از میوة درختان باغ می خوریم لکن از میوه درختی که در وسط باغ است، خدا گفت از آن مخورید و آن را لمس مکنید، مبادا بمیرید» مار به زن گفت: «هر آینه نخواهید مرد، بلکه خدا می داند در روزی که از آن بخورید، چشمان شما باز شود و مانند خدا عارف نیک و بد خواهید بود.» (پیدایش 3 / 1 ـ 5)
ابراهیم پای خداوند را می شوید و برای او غذا تهیه می کند!؟
و خداوند در بلوطستان ممری، بر وی ظاهر شد، و او در گرمای روز به در خیمه نشسته بود. ناگاه چشمان خود را بلند کرده، دید که اینک سه مرد در مقابل او ایستاده اند. و چون ایشان را دید، از در خیمه به استقبال ایشان شتافت، و رو بر زمین نهاد و گفت: «ای مولا، اکنون اگر منظور نظر تو شدم، از نزد بنده خود مگذر. اندک آبی بیاورند تا پای خود را شسته، در زیر درخت بیارامید، و لقمه نانی بیاورم تا دلهای خود را تقویت دهید و پس از آن روانه شوید، زیرا برای همین شما را بر بندة خود گذر افتاده است.» گفتند: «آنچه گفتی بکن.» پس ابراهیم به خیمه، نزد ساره شتافت و گفت: سه کیل از آرد مَیدَه به زودی حاضر کن و آن را خمیر کرده، گِرده ها بساز»... و ابراهیم به سوی رمه شتافت و گوساله نازک خوب گرفته به غلام خود داد تا بزودی آن را طبخ نماید و شیر و گوساله ای که ساخته بود گرفته پیش روی ایشان گذاشت و خود در مقابل ایشان زیر درخت ایستاد تا خوردند (پیدایش 18 / 1 ـ 8)
ابراهیم با خداوند بحث می کند!؟
پس، آن مردان از آنجا برخاسته، متوجه سُدُوم شدند، و ابراهیم ایشان را مشایعت نمود و خداوند گفت: «آیا آنچه من می کنم، از ابراهیم مخفی دارم؟ و حال آنکه از ابراهیم هر آینه امتی بزرگ و زورآور پدید خواهد آمد، و جمیع امت های جهان از او برکت خواهند یافت. زیرا او را می شناسم که فرزندان وا هل خانة خود را بعد از خود امر خواهد فرمود تا طریق خداوند را حفظ نمایند، و عدالت و انصاف را بجا آورند، تا خداوند آنچه به ابراهیم گفته است، به وی برساند.» پس خداوند گفت: «چونکه فریاد سُدوم و عَموره زیاد شده است، و خطایای ایشان بسیار گران، اکنون نازل می شوم تا ببینم موافق این فریادی که به من رسیده، بالتّمام کرده اند. و الاّ خواهم دانست.» آنگاه آن مردان از آنجا به سوی سدوم متوجه شده، برفتند. و ابراهیم در حضور خداوند هنوز ایستاده بود. و ابراهیم نزدیک آمده، گفت: «آیا عادل را با شریر هلاک خواهی کرد؟ شاید در شهر پنجاه عادل باشند، آیا آن را هلاک خواهی کرد و آن مکان را به خاطر آن پنجاه عادل که در آن باشند، نجات نخواهی داد؟ حاشا از تو که مثل این کار بکنی که عادلان را با شریران هلاک سازی و عادل و شریر مساوی باشند. حاشا از تو! آیا داور تمام جهان، انصاف نخواهد کرد؟» خداوند گفت: «اگر پنجاه عادل در شهر سدوم یابم، هر آینه تمام آن مکان را به خاطر ایشان رهایی دهم.» ابراهیم در جواب گفت: «اینک من که خاک و خاکستر هستم، جرأت کردم که به خداوند سخن گویم. شاید از آن پنجاه عادل، پنج کم باشد. آیا تمام شهر را به سبب پنج، هلاک خواهی کرد؟» گفت: «اگر چهل و پنج در آنجا یابم، آ‹ را هلاک نکنم». بار دیگر بدو عرض کرده، گفت: «هرگاه در آنجا چهل یافت شوند؟» گفت: «به خاطر چهل آن را نکنم». گفت: «زنهار غضب خداوند افروخته نشود تا سخن گویم. شاید در آنجا سی پیدا شوند؟» گفت: «اگر در آنجا سی یابم، این کار را نخواهم کرد.» گفت: «اینک جرأت کردم که به خداوند عرض کنم. اگر بیست در آنجا یافت شوند؟» گفت: «به خاطر بیست آن را هلاک نکنم.» گفت: «خشم خداوند، افروخته نشود تا این دفعه را فقط عرض کنم، شاید ده در آنجا یافت شوند؟» گفت: «به خاطر ده آن را هلاک نخواهم ساخت.» پس خداوند چون گفتگو را با ابراهیم به اتمام رسانید، برفت و ابراهیم به مکان خویش مراجعت کرد. (پیدایش 19 / 16 ـ 33)
خدائی که آدرس خانه ها را اشتباه می کند!؟
و خداوند موسی و هارون را در زمین مصر مخاطب ساخته، گفت:... که در دهم این ماه هر یکی از ایشان بره ای به حسب خانه های پدران خود بگیرند، ... و تمامی انجمن جماعت بنی اسرائیل آن را در عصر ذبح کنند و از خون آن بگیرند، و آن را بر هر دو قایمه، و سر در خانه که در آن، آن را می خورند، بپاشند. ...
«و در آن شب از زمین مصر عبور خواهم کرد، و همه نخست زادگان زمین مصر را از انسان و بهایم خواهم زد، و بر تمامی خدایان مصر داوری خواهم کرد. من یهوه هستم. و آن خون علامتی برای شما خواهد بود بر خانه هایی که در آنها می باشید. و چون خون را ببینم، از شما خواهم گذشت و هنگامی که زمین مصر را می زنم، آن بلا برای هلاک شما بر شما نخواهد آمد. و آن روز، شما را برای یادگاری خواهد بود، و در آن، عیدی برای خداوند نگاه دارید، و آن را به قانون ابدی، نسلاً بعد نسل عید نگاه دارید»...
پس موسی جمیع مشایخ اسرائیل را خوانده، بدیشان گفت: «بروید و بره ای برای خود موافق خاندانهای خویش بگیرید، و فِصَح را ذبح نمایید. و دسته ای از زوفا گرفته، در خونی که در طشت است فرو بَرید، و بر سر در و دو قایمة آن، از خونی که در طشت است بزنید، و کسی از شما در خانة خود تا صبح بیرون نرود. زیرا خداوند عبور خواهد کرد تا مصریان را بزند و چون خون را بر سر در و دو قایمه اش بیند، همانا خداوند از در گذرد و نگذارد که هلاک کننده به خانه های شما در آید تا شما را بزند. و این امر را برای خود و پسران خود به فریضة ابدی نگاه دارید. (خروج 12 / 1 ـ)
خدائی که از آفرینش انسان پشیمان می شود!؟
خداوند دید که شرارت انسان در زمین بسیار است، و هر تصور از خیالهای دل وی دائماً محض شرارت است. و خداوند پشیمان شد که انسان را بر زمین ساخته بود، و در دل خود محزون گشت. وخداوندگفت:«انسان را که آفریده ام، ازروی زمین محو سازم، انسان و بهایم وحشرات وپرندگان هوارا، چونکه متأسفم شدم ازساختن ایشان»(پیدایش6 / 5ـ 7)
http://kelisa.blogfa.com/cat-2.aspx